تمایل امارات به سمت قدرتهای شرقی
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۰۹۳۱۳
فارسپلاس؛ دیگر رسانهها- راهبرد معاصر نوشت: با تغییر سیاست آمریکا در غرب آسیا بسیاری از کشورهای منطقه بهویژه حوزه عربی تصمیم گرفتند مطابق با شرایط جدید دست به بازنگری اساسی در اصول سیاست خارجی خود بزنند و به سمت گسترش روابط با سایر قطبهای نوظهور قدرت همچون چین، روسیه و هند حرکت کنند.
در نظم جدید شاید امارات پیشروترین کشور در بازتعریف روابط با قدرتهای جدید باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دور زدن تحریمهای غرب به نفع مسکو
آغاز بحران اوکراین بهانهای شد تا میزان اختلاف و شکاف میان کشورهای عربی همچون سعودی یا امارات با بلوک غرب بیش از پیش آشکارتر شود. با آنکه با آغاز عملیات نظامی روسیه، امارات عربی متحده موضع بیطرفی اتخاذ و بر پایان دیپلماتیک بحران تأکید کرد، اما در مقام کمک به روسیه نقشهای متفاوتی برعهده گرفت.
با آنکه موضع ابوظبی در همراهی با روسیه برای کاهش تولید روزانه نفت (اوپک پلاس) زیر فشارهای سیاسی غرب تغییر کرده است، اما همچنان دبی یکی از اصلیترین مسیرهای دور زدن رژیم تحریمی واشنگتن و بروکسل علیه روسیه به شمار میرود؛ موضوعی که با وجود سفرهای پیدرپی مقام های غربی به ابوظبی تغییر نکرده است.
با تشدید بحران اوکراین و افزایش تحریمهای غرب علیه داراییها و اموال مرتبط با دولت و تجار روسیه، الیگارشهای روس راهی سایر نقاط جهان بهویژه دبی شدند. منصور بن زاید آلنهیان، معاون نخست وزیر امارات از سوی وزارت امور خارجه انگلیس به کمک به الیگارشهای روس همچون آبرامویچ، مالک سابق باشگاه چلسی متهم شد.
تعداد تجار و مقام های مرتبط با دولت روسیه که به این شاهزاده اماراتی مراجعه کردند به 38 نفر رسیده است. این افراد میلیونها دلار از اموال خود همچون کشتی یا قایقهای تفریحی، جتهای شخصی، رمز ارزها و ... را به امارات منتقل کردهاند. همین موضوع سبب افزایش حساسیتها در غرب شد و «FATF» امارات را در لیست کشورهای زیر نظر در زمینه پولشویی و تأمین مالی تروریسم قرار داد.
گسترش روابط راهبردی با چین
دیگر نقطه اختلاف میان ابوظبی و واشنگتن گسترش روابط راهبردی چین و امارات است. امارات عربی متحده در راستای سند چشمانداز 2031 و 2071 به دنبال ایجاد تنوع در منابع درآمدی و عبور از اقتصاد «کربن پایه» است. اماراتیها با تکیه بر ظرفیت بنادر دبی، ابوظبی و توانایی شرکتهای بخش خصوصی همجون « DP Worl» به دنبال گسترش چتر کنترل در بنادر راهبردی بهویژه در مناطق خلیج فارس، خلیج عدن، شاخ آفریقا، دریای سرخ و مدیترانه هستند. چرخه روابط اقتصادی میان پکن و ابوظبی متکی بر چهار پایه منابع هیدروکربنی، ترانزیت و ارتباطات، فناوریهای نوین و طرح «یککمربند- یک جاده» است.
در سالهای 2015 و 2018 با سفر محمد بن زاید، ولیعهد وقت امارات به چین و شی جین پینگ، رئیس جمهور چین به امارات، سطح روابط میان دو کشور به مشارکت جامع راهبردی ارتقا یافت. در سالهای اخیر روابط اقتصادی چین و امارات عربی متحده عربی روندی صعودی داشته است. طبق آمارهای منتشر شده در سال 2021 حجم روابط اقتصادی میان پکن و ابوظبی با رشدی 27 درصدی (در مقایسه با سال قبل) به رقم 75.6 میلیارد دلار رسید. امارات پس از سعودی دومین شریک بزرگ چین در جهان عرب (سهم 20 درصدی) و ارزش مبادلات غیر نفتی میان دو کشور 57.71 میلیارد دلار برآورد شده است. هماکنون 4 هزار شرکت و 200 هزار شهروند چینی در امارات به عنوان دروازهای به بازار صد میلیونی منطقه فعالیت میکنند.
روابط راهبردی امارات و چین سبب افزایش حساسیت میان مقامهای امنیتی آمریکا برای کنترل روابط دو کشور است. به گزارش رسانههای عربی، تیمهای امنیتی آمریکا در فرودگاه دبی و ابوظبی حضور فعال دارند و محمولههایی که از مبدأ چین وارد این شیخنشین شدند را بازرسی ویژه میکنند. این حساسیت تا آنجا افزایش یافت که سازمان سیا مدعی شد اماراتیها اجازه احداث تأسیسات با کاربرد دوگانه (نظامی) را به طرف چینی دادهاند.
بهبود روابط با ایران
با اوج گرفتن جنگ پنهان میان ایران و رژیم صهیونیستی در آبهای خلیج فارس و دریای عمان، طحنون بن زاید، مشاور امنیت ملی امارات با سفر به تهران سعی کرد بار دیگر امنیت را به بنادر فجیره و جبلعلی بازگرداند و این کشور را از بدل به میدان جنگ نیابتی دور کند. همچنین حملات ترکیبی انصارالله به فرودگاه و تأسیسات ابوظبی و دبی ضرورت نقش میانجیگرایانه تهران را برای توقف حملات از مبدأ یمن بیش از پیش ثابت کرد.
در چنین وضعیتی اماراتیها سعی کردند با دادن امتیازات همچون افزایش سرمایهگذاری در ایران، همکاری با تهران برای دور زدن تحریمهای یکجانبه آمریکا، فروش نیابتی نفت ایران و تأمین منابع ارزی برای همسایه شمالی از مدار ضدایرانی آمریکا (به صورت پنهانی) خارج شوند.
افزایش تحرکات دیپلماتیک میان ابوظبی و دمشق با هدف بازگشت این کشور به اتحادیه عرب یکی از مهمترین دستاوردهای بهبود روابط میان ایران و امارات ارزیابی میشود. سفرهای متقابل مقام های اماراتی و سوری در حالی دنبال میشود که آمریکا یکی از مخالفان اصلی بازگشت دمشق به جهان عرب است و سایر کشورها را به وسیله تحریمهای سزار به واکنش متقابل و مجازات تهدید میکند. به عقیده کارشناسان، نقش میانجیگرایانه امارات تأثیر مهمی در آب شدن یخ روابط دمشق با بسیاری از کشورها بهویژه پادشاهی سعودی داشته است.
فریب ابوظبی در حوزه تسلیحاتی به وسیله آمریکا
با آنکه امارات عربی متحده چهارمین مقصد بازار تسلیحاتی آمریکا به شمار میرود، اما این کشور همچنان در صف خرید جنگندههای راهبردی «اف- 35» قرار دارد. به گزارش کارشناسان امور غرب آسیا و رسانههای غربی، یکی از شروط اصلی ابوظبی برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی و پیوستن به توافق صلح آبراهام دریافت جنگندههای نسل پنجم و سامانههای پدافندی همچون گنبد آهنین، «فلاخن داوود» و «کمان 3» بوده است؛ اما واشنگتن و تلآویو در روند تحقق این وعده خود کاملاً صادق نبودند.
با آنکه اماراتیها در سال 2020 قرارداد خرید 50 فروند اف- 35، 18 پهپاد راهبردی و ... به ارزش 23 میلیارد دلار امضا کردند، اما مقام های این کشور به دلیل آنچه دشواری فرآیندهای امنیتی آمریکا خواندند، تهدید به خروج از قرارداد کردند. رسانهها و اندیشکدههای متمرکز بر موضوعات غرب آسیا بر این اعتقادند، سرقت یا فروش فناوریهای آمریکایی به کشورهای رقیب و حفظ برتری هوایی رژیم صهیونیستی دو متغییر مخرب در روند اجرای توافقنامه نظامی میان امارات و آمریکا بوده است.
علاوه بر این، همراهی نکردن کامل غرب با امارات در بحران یمن سبب شد این کشور حوزه خلیج فارس با در نظر گرفتن امنیت ملی امارتنشین ابوظبی و دبی به سمت گسترش همکاری با روسیه، چین و در نهایت خروج از یمن حرکت کند. در چنین شرایطی محمد بن زاید علاوه بر حفظ روابط راهبردی با واشنگتن، توسعه روابط با قدرتهای نوظهور جهانی را نیز در دستور کار خود قرار خواهد داد. به عبارت دیگر اماراتی تنها در منظومه آمریکا نخواهند بود، بلکه رابطه مشابهی با سایر بازیگران تعریف خواهند کرد.
بهره سخن
در نظم در حال رشد بینالمللی- منطقهای، امارات عربی متحده با رصد دائم تحولات به دنبال ایفای نقش متفاوت در روابط با قدرتهای جهانی و افزایش وزن خود در معادلات آتی غرب آسیاست. لازمه چنین سیاست خارجی فاصله گرفتن ابوظبی از آمریکا و نزدیک شدن به مدار قدرتهای نوظهور همچون چین، روسیه، ایران و ترکیه است.
البته این موضوع به معنای خروج کامل ابوظبی از مدار واشنگتن نیست، اما نشاندهنده تمایل این امیرنشین برای تعریف روابط متمایز با بازیگران مؤثر است. حال باید منتظر ماند و دید آیا آمریکا این تغییر نگاه در امارات را تحمل خواهد کرد یا با واکنشی سخت جلوی این روند را خواهد گرفت؟
پایان پیام/ت
منبع: فارس
کلیدواژه: امارات قدرت های شرقی امارات عربی متحده روابط راهبردی اماراتی ها رسانه ها بن زاید
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۰۹۳۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تلنگری جامعهشناختی به بحران آب
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، بحران آب در ایران از بزرگترین مشکلاتی است که تمام جوانب زندگی و صنعت را تحت تاثیر خود قرار داده است. دلایلی مانند شرایط آب و هوایی و اقلیمی و سو مدیریت در این حوزه به رخ دادن این بحران دامن زده است.
نرگس آذری (دکتری جامعهشناسی سیاسی) در مقالهای با عنوان «در باب ضرورت یک انقلاب شناختی در جامعهشناسی ایرانی» به این موضوع اشاره میکند که دامنۀ بحرانهای محیطزیستی ایران اکنون به بحرانهای اقتصادی و انسانی رسیده است، برای مقابله با بحران آب، باید برنامههای جدی و جامعی را در سطح جهانی اجرا کرد تا تأمین منابع آبی، کاهش هدررفت آب و افزایش کارایی در استفاده از منابع آبی مورد توجه قرار گیرد.
* گزارش بانک جهانی در راستای خسارت اقتصادی آلودگی هوا
این نویسنده در این پژوهش مینویسد: به گزارش بانک جهانی خسارت اقتصادی آلودگی هوا سالیانه حدود ۸ میلیارد دلار است و به گزارش وزارت بهداشت و درمان، ذرات معلق کمتر از /۲ میکرون علت مرگ ومیر سالیانه ۲۷۰۰ نفر در تهران است. گزارشهای رسمی از ویرانی ۶۰ درصد جنگلهای کشور خبر میدهد به گونهای که در بازه زمانی ۱۳۸۷ تا سال ۱۳۹۷، بیش از یک میلیون و ۴۳۰ هزار هکتار از جنگلهای عمدتاً بلوط دچار خشکیدگی، آفت و تخریب شدهاند.
آذری در ادامه به این مهم اشاره میکند که اکثر شهرهای کشور فاقد سیستمهای تصفیۀ فاضلاب مناسب یا هرگونه تأسیسات تصفیه فاضلاب هستند و در پی عدم مدیریت ۱۶ میلیون تن پسماند عادی تولید شده و ۱۰ میلیون متر مکعب شیرابه در روز، آلودگی آّب و خاک مناطق وسیعی از کشور در حال گسترش است.
* ارتباط کمبود آب با قدرت و سیاست
به زعم این پژوهشگر با وجود خسارات انسانی فراوان مرتبط به انواع آلودگیها و نابودی منابع مشترک ملی، این بحران کمبود منابع آبی بوده است که در سالهای اخیر، توانسته آگاهی و بسیج اجتماعی حول محور منافع گروهی پدید آورد و بیشترین تنشهای مربوط به محیطزیست را موجب شده است.
بحران کمبود منابع آبی در سالهای اخیر، آگاهی و بسیج اجتماعی حول محور منافع گروهی پدید آورد و بیشترین تنشهای سیاسی مربوط به محیطزیست را موجب شداین پژوهشگر بیان میکند که در ایران دو دهۀ اخیر، به دنبال خشک شدن آب رودخانۀ زایندهرود و کم آبی رودخانه کارون و مخالفتهای شدید با پروژههای سدسازی، انتقال آب از سوی بهرهبرداران یا شهروندانی که متأثر میشوند، محیطزیست به عینیترین صورت خود به سیاست و قدرت مربوط شده است.
این استاد جامعه شناسی توضیح میدهد که اعتراضات مربوط به عدم تأمین آب کشاورزی و شرب شهرها و روستاها در فلات مرکزی ایران به امری متداول بدل شده و بهویژه در فصل تابستان به نمادی از ناکارآمدی در فضای مجازی و در رسانههای خارج کشور تبدیل شده است.
* بحران آب و جامعه
آذری در این مقاله مینویسد: با وجود آن که شاید بحرانهای مربوط به هوا و خاک نیز به اندازه آب تأثیرات مهم بر کیفیت زیستگاههای کشور داشته است؛ اما این دسترسی به آب بوده است که با تشکلهای صنفی و شهروندی پشتیبانی شده، توانسته آگاهیهای طبقاتی و سیاسی نسبت به این موضوع را در میان ذینفعان برانگیزد.
این پژوهش به این موضوع اشاره میکند که بحران آب موجب کنشگری گروههای اجتماعی در عرصههای قدرت شده است و تأثیر واضح این امر را میتوان در چالشهای بزرگ اجتماعی و سیاسی پیرامون پروژههای عمرانی مربوط به انتقال آب میان دو عرصه مشاهده کرد.
در پایان باید گفت بحران آب در کشور مسألە آب را به مسألە دسترسی به منابع آبی تبدیل کرده و این دسترسی را با موضوع قدرت مرتبط کرده و بدین ترتیب آن را به امری سیاسی تبدیل کرده است.
* جامعهشناسی محیطزیست
جامعه شناسی محیطزیست بنا به تعریف، مطالعۀ ارتباط میان جامعه و محیطزیست و تأثیراتی است که بر هم میگذارند. در این مطالعات، هدف یافتن پاسخ برای بحرانهای محیطزیستی نیز هست. با این تعریف، جامعهشناسی محیطزیست در واقع به دنبال نوعی جامعهشناسی است که شناخت طبیعت پیرامونی را نیز مدنظر دارد. دوگانهای که لتور به شدت مورد انتقاد قرار میداد.
پارادایم طبیعتگرایی زمانی که به جامعهشناسی میرسد تبدیل به جامعهشناسی محیط- زیست میشود، رویکردی راستگرایانه که به دنبال رابطۀ میان جامعه و محیطزیست پیرامونش است بیآنکه واقعیتِ پیوستگی میان این دو و تأثیر توأمان آن از سیاست و قدرت را نادیده میگیرداین که اساساً انسان و طبیعت را دو چیز جدا از هم بینگاریم تصوری است که موقعیت هستی-شناسانۀ ما در جهان پس از مدرنیته آن را محقق ساخته و علوم مدرن آن را تثبیت کردهاند. این جایگاهِ هستیشناختی موجب ایجاد خطاهای شناختی ما شده است، خطاهایی که بهایش را با بحرانهای کنونی محیطزیستی میپردازیم.
این درحالی است که جامعهشناسی به عنوان تفکری نقاد نتوانسته بر این دوگانۀ ساختگی فائق آید و آن چه با عنوان جامعهشناسی محیطزیست پدید آورده نیز تکرار همین دوگانگی است.
جامعهشناسی محیطزیست جایی است که جامعه و محیط-زیست از هم جدا هستند. نقد اولریش بک به جامعهشناسی محیطزیست را هم در همین راستا میتوان یافت:
در واقع جهت تحلیل جامعهشناسانۀ مسائل زیستبومی، باید یک چارچوب مفهومی را ارائه کنیم که ما را قادر میسازد آنها را به عنوان مسائلی نه مربوط به محیطزیست با دنیای پیرامون ما بلکه بهعنوان مسائلی ببینیم که ناظر به دنیای درونی جامعه است. طبیعت به خودی خود طبیعت نیست، یک مفهوم، یک هنجار، یک مجموعه، یک اتوپیا، یک طرح بدیل است و امروزه بیش از هرچیز چنین است.
پارادایم طبیعتگرایی زمانی که به جامعهشناسی میرسد تبدیل به جامعهشناسی محیط-زیست میشود، رویکردی راستگرایانه که به دنبال رابطۀ میان جامعه و محیطزیست پیرامونش است بیآنکه واقعیتِ پیوستگی میان این دو و تأثیر توأمان آن از سیاست و قدرت را نادیده میگیرد. در این رویکرد، حفاظت از محیطزیست از حذفِ انسان از محیطزیست و مداخلۀ انسان در آن میانجامد بیآنکه قادر به مشاهده تأثیر قدرت و سیاست بر دسترسی به طبیعت باشد. نقطۀ مقابل ِجامعهشناسی محیطزیست، تعبیرِ محیط زیستی ِجامعهشناسی است به گونهای که جز آن ممکن نباشد.
در سوی ِدیگر، اما محیطزیست دیگر در پارادایم طبیعتگرایانه نمیگنجد و تفکر انتقادی جامعهشناسی نیز قادر به حفظ محیطزیستی بودن خود نیست.
* ایجاد یک انقلاب هستی- شناسی و شناختشناسی در جامعهشناسی
در نهایت اینکه نتایج این پژوهش بر موضعی انتقادی استوار است که فراخوانی برای ایجاد یک انقلاب هستی- شناسی و شناختشناسی در جامعهشناسی برای به رسمیت شناختن پیوستگی میان انسان به معنای موجودیت اجتماعی و سیاسیاش و طبیعت به معنای هر آن چه بر کیفیت زندگی و دسترسی به منابع اثرگذار است.
این فراخوان از ضرورت اتخاذ این رویکرد با توجه به وضعیت کنونی جامعۀ ایرانی ِمتأثر از بحرانهای زیست محیطی سخن میگوید و بیش از هرچیز روایت و تاریخی را میسازد که برهههای هستیشناختی معینی را برجسته کرده است. در این تاریخ، طبیعت عاملیتی مهم در شکلگیری چیستی کنونی جامعۀ ایرانی دارد و هم چنان در حال اثرگذاری بر حال و آینده آن است.
گفتنی است این مقاله در ششمین همایش پژوهش اجتماعی در جامعه ایران که توسط انجمن جامعهشناسی ایران اسفند 1402 برگزار شد، ارائه شده است.
انتهای پیام/